5

امسال اولین تابستون عمرم که هوای کاملا بهاری رو تجربه کردم

پارسال رفتم ایران به مدت سه ماه البته تنهایی 

همسرم نمی تونست بیاد امسال هم ترجیح دادم اینجا باشم آخه این شهر خیلی خنک هفته ای یکی دو بار بارون می یاد بیشتر روزها هم از صبح تا ظهر همه جا پوشیده از مه!

به به از این هوا پارسال که رفتم تهران دلم می خواست گریه کنم  دلم واسه تک تک خیابونا تنگ شده بود و لی تحمل هوا ی گرم و آلوده برام غیر ممکن بود .

تازه یه سه چهار باری هم مریض شدم  و تا دم مرگ رفتم

امروز یه روز خوبه هم هوا خوبه هم همسر خونه است 

از صبح کمی درس خوندیم و قرار بعد از ظهر با هم کاردستی درست کنیم من عاشق این کارم

تازه گیا ویترای رو شروع کردم به نظرم خیلی جذابه 

در ضمن دارم یه اشارپ هم می بافم امیدوارم خوب بشه اگه خوب شد در آینده عکسش رو کی گذارم.

یکی دیگه از سرگرمی های این روزام دیدن سریال دکتر کویین دارم به زبان اصلی نگاهش می کنم من خیلی این سریال رو دوست دارم ولی چیزی که فهمیدم این که تو بعضی از قسمتهاش  که تلویزیون ایران پخش می کرد کلا قصه رو تغییر دادن چون حرفهای قصه به نفعشون نبوده !

البته خیلی عجیب نیست چون تو ایران همه چی امکان پذیره .


نظرات 1 + ارسال نظر
مسافر یادگیرنده یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:33 ق.ظ http://learningpassenger.blogfa.com

خیلی نوشته ها قشنگه:) موفق باشی

lسلام عزیزم
ممنونم گلم
تو هم همینطور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد