21

حساسیت


دیشب شب بدی رو پشت سر گذاشتم این ماه و ماه گذشته اوضاع هورمونهای بدنم خوب نبود دیشب از ساعت 2 تا 6 درد کشیدم. البته الان سه روز که درد دارم و شب ها بهش بی خوابی هم اضافه می شه. قسمت بد ماجرا اینجاست که هر ماه همزمان با این درد، درد وسواس هم بهش اضافه می شه و اگر همه ملحفه ها و سرویس و خونه زندگی مثل گل تمیز نباشه دردم چندین و چند برابر می شه. این ماه به خاطر امتحاناتم کمی از اوضاع خونه غافل بودم به خاطر همین با اون وضع افتادم به تمیز کردن خونه وای که انقدر این حس قوی تر از حس بی خیالیه که حاضرم 4 دست و پا خونه رو تمیز کنم البته خیلی آدم وسواسی نیستم ولی بستگی به شرایطم داره گاهی مثل این موقع ها از کنترلم خارج می شه بیچاره آقای همسر که ترکشاش همیشه به اونم اصابت می کنه و بیشتر مواقع به خاطر کم تحمل بودنم ترجیح می دم تنها باشم و هر چی اون اصرار می کنه که حالا بزار کمکت کنم قبول نمی کنم چون هم از زیر کار در می ره هم همه چی رو سنبل می کنه. 

خیلی مواقع سعی می کنم خودم و آروم کنم خیلی هم با خودم صحبت می کنم و هزار تا دلیل می یارم ولی از پس خودم بر نمی یام . تازه با این شرایط آب و هوایی هم که اینجا داره و انقدر بارندگی هست که احساس می کنم کم مونده خودمم سبز شم.

و در کنارش خشک شدن لباسها تو این فصل غیر ممکنه و بعد از سه چهار روز  از پهن کردن لباسها رو بند همچنان آب از لباسها می چکه. و تو این اوضاع من هفته ای 3 بار لباس می شویم و لباسهای ضروری و ملحفه ها رو رو رادیاتور برقی خشک می کنم( با این اوضاع گرونی برق).

همین موضوع باعث شده ما کمتر مسافرت کنیم چرا که من نمی تون تو هتل معمولی یا هاستل دوام بیارم و هر دفعه مریض می شم.

وقتی به دوستام نگاه می کنم که چقدر راحت سفر می کنند تازه یه سری از دوستهای خارجیم تو هاستل هایی می رن که تو هر اتاق چند تا تخت هست با سرویس مشترک.

و یکی از علاقمندیهام هم خریدن ملحفه نو و تعویض زود به زود اونهاست انگار با اینکار انرژی می گیرم. 

از این همه حساسیتم خسته شدم کاش تو ایران بودم و یه مشاوره می گرفتم. به خاطر تفاوت فرهنگی احساس می کنم پزشکهای اینجا خوب درکم نمی کنن و تازه با زبان دوم و سوم خیلی خوب نمی تونم درد و دل کنم اونم چنین چیزهایی رو .............

کاش می تونستم تغییر کنم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
مسافر یادگیرنده چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:29 ق.ظ

کلاً جایی که رطوبت و بارندگی زیاد باشه لباس ها خیلی دیر خشک میشه. میدونم خیلی این موضوع سخته. توی شمال تجربش کردم. مخصوصا برای کسایی مثل تو که دوست دارن ملحفه ها و خونه همیشه تمیز باشه این موضوع سخت تره.
ببین از نظر من این چیز هایی که گفتی نیازی به مشاور نداره و خوب از ویژیگی های شخصیتی توست . خود من هم یک مقداری اینجوری هستم یعنی هرجایی نمیتونم برم اسکان کنم. تازه تو مسافرت ها هتل 5* هم که باشه با خودم ملحفه میبرم!!! کاریش هم نمیشه کرد. خوب بعضی ها اینجورین ولی قبول دارم که اگه این حساسیت کم بشه آدم خیلی جاها رو میتونه بره بینه و مسافرت بره. اگه دوست داری با یک مشاور صحبت کنی و امکانش نیست تو اینترنت یک سرچی کن. شاید مقاله ای چیزی پیدا کردی که بدردت خورد.

دارم رو خودم کار می کنم ولی خیلی امید ندارم . آره باید بیشتر تحقیق کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد