26

یه وقتهایی حسش نیست............ .

من امروز کلاسم رو بدون دلیل نرفتم یه هو حس کردم حسش نیست معلم این ترم کلاس پرتغالیم و خیلی دوست دارم خیلی دختر گلیه. ولی حس رفتن نبود.

هفته بعد امتحان دارم 18 یعنی دو روز قبل از عید.

گندم گذاشته بودم جوانه بزنه برای سمنو امروز دیدم کپک زده خیلی غصه خوردم الانم خیلی دیره به سفره هفت سینم نمی رسه بخوام مجددا بزارم.

الان توی اتاق تاریک نشستم و 6 تا شمع روشن کردم . قوری چایم رو هم گذاشتم رو وارمر بغل دستم دم بکشه بوی هل همه جا رو گرفته و بسیار خوش طعم و دلپذیره.

راستش کمی کلافه ام یکی از درسهام و یه هفته است که کلاسهاش و نمی رم از پسش بر نمی اومدم استاد خیلی خیلی سخت گیری داشت کلاس به زبان پرتغالی بود و موضوع درس تاریخ و ادبیات امریکای شمالی بود کلی بهمون تکلیف می گفت مثلا فلان فیلم و ببینید بیاید سر کلاس بعد ازمون سوال می کرد. بچه های دیگه فیلم و به زبان پرتغالی می دیدند و جواب سوالها رو هم پرتغالی می دادند که خوب من تقریبا نمی فهمیدم چی می گن به من می گفت تو انگلیسی بگو و بحث کن خوب اینم برای من سخت بود بیشتر فیلمهایی که می گه بدون زیر نویس اند  و من کاملا متوجه نمی شم چون فیلمهای خاصین و بیشتر حول و حوش مسایل سیاسی می گذره.

هفته قبل هم یه کنفرانسی بود که یه نماینده ای از دولت ا و ب ا م ا اومده بود و تا جایی که جا داشت از ما و کشورمون بد گفت. بعد استاد می گفت راجع بهش سر کلاس بحث کنید و من هم هیچ تمایلی به این بحث نداشتم با اون فیلم های داغونی هم که علیه ا ی ر ا ن ساختند دیگه 

کلا کلافه شدم . این که ترجیح دادم نرم.

دیگه راجع به چی غر بزنم .....؟  هیچی دیگه الان با مامان مهربونم حرف می زدم که تازه از سر کار اومده بود و شب عید کلی سرش شلوغه . الهی قربونش برم از بس که کار می کنه خیلی خسته بود داشت شام می پخت. با صداش کلی آروم شدم.

یادش بخیر وقتی بچه بودیم ما تقریبا دو ماه کار عیدمون طول می کشید چون همه چیز شسته می شد  یا عوض می شد. خیلی سخت بود خیلی. ولی دیگه مامانم حوصله سابق رو نداره الان به مرور کارهاش و می کنه بعضی هاشم می مونه واسه بعد از عید آخه دست تنهاست.

خواهر های محترمه خیلی زرنگ باشند کارهای خودشون رو می کنند و نوبت به مامانم نمی رسه .منم که نیستم......................... .

 وای که چقدر دوست دارم زودتر هوا گرم شه از دست بارونم خسته شدم سه روز پیش چترمم گم کردم اینجا داشتن چتر مثل داشتن کفش لازمه من هر دو ماه یکبار می خرم و باد نازنینم اون و می شکنه. 

از دست لباسهای زمستونی کلافه شدم دلم لباس سبک می خواد راستی یکم از تغییر عادتام بگم من بر حسب عادتی که تو ایران داشتم و بارون ندیده بودم همیشه تو بارون یه عالمه لباس و شلوار جین و اینا می پوشیدم ولی وقتی اینا رو دیدم که تو هر شرایطی با لباس خیلی سبک بیرون می یان منم بعد از اون ماجرا ها که تو پستهای قبل گفتم فقط با یه ساق نازک با پیرهن تو بارون بیرون می رم و اجازه می دم پوست پام بارون و حس کنه و اصلا هم پادرد نمی گیرم. و کلی هم برام لذت بخشه.

وای دیگه دلم می خواد همسر کلید بندازه و بیاد.

25

بهار آروم آروم داره می یاد وای که تمام وجودم حسش می کنه عمیقه عمیق.

چه بارون تندی داره می یاد همه جا رو مه گرفته بیرون شبیه سونا بخاره.

من که عیدیمم گرفتم. همسر مهربون برام یه تبلت خیلی خوشگل خریده و منو سورپرایز کرده........ .

 امروز شنبه است و ما تعطیلیم. بیشتر کارهای عیدم رو کردم امروز شیشه اتاقمم پاک کردم و زیر تخت و میزم رو هم تمیز کردم الان همسر داره سرویس رو می شوره. و کلی غر می زنه آخه دیواره اتاق از حموم نم داده می گه به خاطر شستن های زیاد توست.

امروز صبح با همسر رفتیم zara home الان آخرای حراجشه و قیمتها باور نکردنی اومده پایین و این شعبه اش هم چون خارج از مرکز خریده یه سری از اجناس خوبش باقی مونده بود ما هم چند تیکه خریدیم دو تا پرده خریدم که طرحشون فوق العاده است 60 یورو بودند شدند 10 یورو یه لحاف خیلی ناز خریدم که 40 یورو بود شده بود 10 یورو  و کفش خونه برای همسر که اگر تو قیمت اصلیشون بودند ما 250 یورو باید می دادیم که جمعش شد 33 یورو دفعه قبل هم چند تا دستمال طرح دار  گرفتم طرحشون فوق العاده است که وقت کنم عکسش رو می گذارم و یه دیس و یه سبد خیلی خوشگل حصیری.... .

منتظرتم بهار بشه تا برنامه پیاده رویمون رو منظم تر انجام بدیم.

باید بصورت جدی شروع کنم به درس خوندن و دیگه تنبلی نکنم.

باید از الان شروع کنم تا برای سال جدید به برنامه ام عادت کنم.

پس برم که شروع کنم.


 

24

سومین هفته ترم جدید هم رو به اتمامه. این ترم اوضاع بدتر از ترم قبله چرا که دو تا از درسام گرامر زبان پرتغالیه و این یعنی آخر خط . ولی از اونجایی که من شکست رو دوست ندارم دلم می خواد با تمام قوا سعیم رو بکنم ببینم چی می شه می دونم خیلی خیلی سخته وقتی همه همکلاسیات این زبون زبون مادریشونه و هیچ مشکلی با وکب ندارن می مونه گرامر که اونم از دوم سوم ابتدایی خوندن. آمممممممممممممممما من هم تلاشم و می کنم.

یه چیز جالب بگم از بخته سیاه یکی از همکلاسیام اصالتا مال همینجاست ولی آفریقای جنوبی بزرگ شده و برگشته اینجا یعنی به سه زبان پرتغالی، انگلیسی و آفریقایی مسلطه و در این بین انگلیسیش بهتر از دوتای دیگه است به طوریکه با خونواده اش انگلیسی صحبت می کنه و شغلش هم تدریس زیان انگلیسیه. و کمی با گرامر پرتغالی مشکل داره اون برای این دو درس اشک می ریزه و می گه من نمی تونم من خیلی مشکل دارم بچه هایی که اینجا بزرگ شدند خیلی بهتر از منن وقتی من اونو می بینم خودم و نگاه می کنم فقط یه حس دارم نه دیگه ته اون حد.

به هر حال تا حالا که بد نبوده از این به بعد هم تلاشم و می کنم ولی حس می کنم مثل زنهایی شدم که با هیچی دارن زندگی می کنند پس اندازم می کنن. یعنی نشدنی نشدنی..............

از اینا که بگذریم می رسیم به اسفند ماه که اونم تند تند داره سپری می شه و عید بازم بدوبدو داره می یاد. خیلی دلتنگه بهار بودم پارسال لحظه تحویل سال یکی از بدترین سالهای زندگیم بود که امیدوارم دیگه هرگز تجربه اش نکنم.

و امسال بازم چشم دوختم به پنجره به بهار به آینده ای مبهم و درخشان به آینده ای پر از عشق.

هدیه امسال من به همسر و تمام اعضای خونوادم بازم عشقه امیدوام که هیچ وقت رنگ نبازه و هر سال پررنگ و پررنگ تر بشه. پریروز تولد برادرم بود یک ماه پیش براش یه بسته فرستادیم برای تولد و عیدی با هم تولد مامانم هم فروردینه. امسال فقط تونستیم برای مامان و برادر من عیدیو کادوی تولد بفرستیم . اینجا هزینه پست خیلی خیلی گرونه. الان که باهاشون صحبت می کردم  مامان لباسهایی که براش فرستاده بودم رو پوشیده بود خیلی بهش می اومد ولیییییییی چقدر مامانم پیر شده خیلی وقت بود تصویری ندیده بودمش یه آن بغض کردم ولی خودم و جمع و جور کردم دلم می خواست از اینجا دستها و چشمهای خسته اش رو ببوسم. . بگم تا ابد مدیون زحماتتم و بزرگترین آرزوم سلامتی تو و خوشبختی برادر کوچکترمه. 

برادرم نگاهش عمگین بود این غمی که این روزا تو صورته خیلی از جونهای سرزمینمونه. با تمام وجودم آرزو می کنم این روز های تلخ هر چه زودتر تموم بشه و سرزمینم از این انجماد در بیاد.

 Spring Flower Arrangementدلم می خواد یه آشنا قصه پرواز و بگه

که تشنه شنیدنم

دلم می خواد گلپونه و نرگس شیراز بیاره هر کی می یاد به دیدنم...................